صبح به محزن وارد شدن به اتاق با نامه حسن کچل روبرو شدیم هر دو افتاده بودیم روی میز تا
ببینیم چی نوشته روی یه برگه نوشته بود خانم ... قبل از شروع کار با من تماس بگیرید . ولی
سرچر زنگ زد اون جواب نداد بعد sms داد که با دستگاه یکی دیگه کار کن دستگاه خودت خرابه
خلاصه سرچر قصه ما آتیشی شد حالا قرار امروز این میدون رو به آتیش بکشه البته اقدامات اولیه
بنزین ریختن و کبریت زدن رو انجام داده فقط مونده تا حسن کچل بیایدو میدون جنگ ما بشه
یه میدون جنگ درست و حسابی از اون میدون های جنگی که همیشه در دفتر بر پا ست .
عکاس باشی
امروز هیچ خبر داغی تو دفتر نیست . هیچ اتفاق خاصی برای ما یا برای بچه های دفتر نیفتاده
آن شرلی امروز نیست . کلا محل کار ما که به قول بچه ها شبیه میدون جنگه امروز خیلی آرومه
نمی دونم امروز چه خبره
شاید توطئه کردن تا دست ما رو رو کنند
شاید فهمیدن ما روی آونها چه اسمهای گذاشتیم
شاید هم بنزین اونها تموم شده شاید هم دارند بنزین پس انداز می کنند
امروز اصلا حس نوشتنم نیست فقط چون می خواستم اعلام موجودیت کنم نوشتم شما ببخشید
آن شرلی جان با شما هستم تن و خدا ببخشید
سرچر با تو هستم تن و خدا ببخشید
اصلا من فقط رفع مسئولیت کردم
سهمیه بندی بنزین
عکاس باشی
از صدقه سر آزادی بیان که در مملکت گل و بلبل مان ووج می زند،مجبوریم برای نوشتن پستهای وبلاگمان،کمی به دوبوله فشار آوریم ،خاطرات کودکی و قبل از تولد را با هم ممزوج نماییم و برای هر یک از آدمهای دور و برمان یک معادل در شخصیتهای کارتونی پیدا کنیم.
اییییییییییییییییینه!........ما از همه کسانی که آزادی بیان را به این روز درآورده اند مچکریم(مچکریم یعنی خیلی متشکریم) چون از آن طرف به پیشرفت خلاقیت ذهنی انسانها کمک کردند.
خب...از هر چه بگذریم سخن حسن کچل،خوشتر است.
از آنجا که ما end ادب هستیم،هیچ دلمان نمی خواست نامی اینچنین را برای همکارمان برگزینیم ولی چه کنیم که او سراپا و پا آ سر،عاشق این نام است.خودش این اسم را روی خودش گذاشته.شاید یک جور تریپ روشنفکری و با جنبه نمایی باشد...شاید هم یک جور دیگر ِ تریپ <خود حقیقی بینی>...الحمدلله که ما فضول نیستیم و به ما چه اصلاً!
اما جالب اینجاست که این حسن کچل ما با حسن کچل قصه ها کلی فرق فوکوله.تنها شباهتش با او در تشابه جنسیتی است!و البته مقداری هم شباهت در وضع ظاهری.
و اما تفاوتهایشان:
۱ -با توجه به گرانی های اخیر ،خدا را صد هزار مرتبه شکر که لازم نیست کسی برای حسن کچل ما سیب بچیند تا او را وادار به تحرک نماید.حسن کچل ما خود به خود اکتیو است.ایزوتوپ است اصلا(به من چه که نمی دانید ایزوتوپ چیست.خب بروید مطالعه کنید تا نرخ مطالعه هم اینقدر افتضاح نباشد)او بر خلاف تصورم،سریع الانتقال هم هست!(برای درک بهتر،پست سرچر را بخوانید)
۲- اگر چل گیس،زن حسن کچل قصه هاست؛جولیا پندلتن هم زن حسن کچل ماست
۳- حسن کچل قصه ها مدام ضایع می شد،ولی حسن کچل ما به مدد شرکت در کلاسهای ارتباط موفق و استعدادهای ذاتی در امور زیرابی،دلش می خواهد دیگران را مدام ضایع کند و توانایی های آنها را به سخره بگیرد...ولی با عرض پوزش باید عرض کنم که ایشون نابینا خونده که اهداف پلیدش را روی ما چهار نفر به عرصه تجلی برساند.
ببخشید که یک کم قلنبه سلنبه شد
نوشته ی :آن شرلی