ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

قدمی نو حرفی تازه اینست آنچه مردم را می ترساند.

 

سلام دوستان ما (کنایه از من) آمده ایم اما متفاوت....نمیدونم دوستان گل همکارم یا بهتر از اینا... چطور پست نویسی رو شروع کردند(البته یه وقت فکر یا به قول آن شرلی فک فک نکنید نمی خونمااااا) از آنجائیکه من مدیر لایق و کار بلدی هستم !!!!!!!!!!!!!!!!!- نمیدونم چرا برای خودم اینقدر جای تعجب داشت-کار سخت رو انتخاب کردم یانی از میانه با دوستان همراه گردم.دیگه دیدم کم کم دارم به خاطره ها میپیوندم گفتم زودتر دست به کار شم.گویا به لطف و مرحمت دوستان نوممونم شده عینکی جنب در

(وای ترو خدا دارم خفه می شم بسه دیگه  چقدر سخته وااااااااااااااای)

میتواند ادامه دار باشد....

نوشته شده توسط:عینکی جنب در

روزی اگر غمی رسدت تنگدل مباش،رو شکر کن مباد که از بد بتر شود

معتاد،فقط اون کِرکی بدبخت نیست که تلویزیون همیشه سر شام نشون میده کرم داره از تنش بیرون میاد..... معتاد، فقط قهرمان سریالهای آبدوغ خیاری نیست که اکس میزنه و بعد هم به سزای اعمالش میرسه... معتاد، فقط اونی نیست که خانواده اش طردش کردند و شبها کنار پیاده رو روی یه تیکه مقوا می خوابه... نه! من هم یکجور معتادم.آهای...ایها الناس...من معتادم.از ورژن جل الخالق معتاد های قرن بیست و یکمی.معتاد به کامپیوتر و اینترنت. و حالا که زغال سنگ کامپیوترم تموم شده و دیگه داره جون می کنه تا صفحه اش بالا بیاد،تموم استخونهام درد می کنه.وقتی فتوشاپم نمی تونه باز شه،آب ریزش بینی ام زیاد می شه.وقتی بعد از هزارتا نذر و نیاز و کلی سلام و صلوات،اینترنتم وصل می شه و صفحه بلاگ اسکای،عینهو یک جوان ناکام جلوی چشمم پرپر می شه و چپر چلاق باز میشه،اونوقته که فقط با مقدار اندکی عشوه یک عدد رفیق ناباب،می تونم به یکی از معتادهای فوق الذکر تبدیل بشم......و منتظر بمونم تا دوربین یک شبکه تلویزیونی توی خیابون خفتم کنه و بپرسه ازم:عزیزم چرا معتاد شدی؟ و من با افتخار سرمو بالا بگیرم و بگم: امکانات نبود! آخه این چه وضعیه؟ از اون طرف داریم می نازیم که آره ما هم بلدیم اتم بترکونیم...اون وقت از این طرف،این وضع اینترنتمونه.تا کی باید برای لود شدن،بالا آمدن و باز شدن یک صفحه مجازی ام الیجیب بخوانم؟ تازه باید بریم خدا را هم شکر کنیم که مباد از بد،بتر شود! فقط حیف که تمام رفقایم بابند و رفیق ناباب ندارم،وگرنه یک لحظه هم معطل نمی کردم و هر چه زودتر می رفتم دنبال اعتیاد خانمان سوز،از انواع مذکور. ********************** نکته فلسفی - مذهبی- آرماگدونی:اگر ملت همیشه در صحنه،در روز به اندازه نصف مدت زمانی که انتظار باز شدن صفحات اینترنتی را میکشند،انتظار فرج امام زمان را بکشند،همه مشکلاتمان حل خواهد شد!

نوشته ی:آن شرلی

حرف دیگری نیست

آره سرچر راست می گه من هم از این به بعد همیشه یعنی هر روز صبح می نویسم بعد کارمو

شروع می کنم .

آخه چیکار کنم اصلا این چند روز حوصله نوشتن ندارم احساس می کنم دیگه تمام انرژیم تموم

شده خیلی وقته که استراحت درست و حسابی نکردم البته من ترجیح می دهم استراحتم  توی

این دفتر و کنار شما باشه اینجوری بیشتر بهمون خوش می گذره

آن شرلی جان تو که می دونی ما برای چی میایم سر کار

برای اینکه بهمون خوش بگذره و صرفا  چند ساعتی  بگیم و بخندیم و گرنه انگیزه ای دیگه نداریم

اصلا باید همون یه کاری کنیم که فقط اول هفته بیایم سرکار مثل تو .

خلاصه از دیروز برات بگم که حمید خان ارتیست نوشته های چند روز پیش شما اینجا بود جات

خالی بود همین .

 

نوشته شده توسط: عکاسباشی