سلام
چه خبر ؟ خوبید خوشید سلامتید؟
من که خوب نیستم
یعنی از همون روزهای اول عید بد خورده توی حالم . من ادم تو داری هستم هیچوقت هیچ حرفی که مربوط به خودم باشه به کسی نمی گم ولی اینبار دارم دق می کنم .
به کسی نگفتم . صدبار برای خودم نوشتم تا شاید یادم بره ولی نه از یادم رفت نه التیام بخشید به زخمم.
روز دوم عید وقتی یه چیزی از سرچر جون خواستم و سرچر جون هم در مقابل اون چیزی که من ازش می خواستم مسئولیت داشت و نمی تونست بهم بده خیلی شیک منو پیچوند.
می دونستم که مسئولیت داره و نمی تونه بده . بیچاره یه چیزی گفت که من ناراحت نشدم ولی اون شب اونقدر بهم برخورد که جلوی یه عالمه مهمون گذاشتم رفتم دیگه ام پیدام نشد.
حیف که نمی تونم بگم چه چیز ناقابلی بود.
می دونم شما هم وقتی بدونید هم مسخرتون می آد و هم خندتون می گیره.
وقتی خودت می گی ناقابل به نظرت ارزش ناراحت شدن بر خوردن رو داره ....
نه ارزش نداره ولی خوب چی کار کنم ناراحت شدم
بابا سرچر جون تو که منو می شناسی از هیچی ناراحت نمی شوم ولی نمی دونم چرا ازاین ناراحت شدم
تمام مشکل من هم با سردبیر نه با تو . من وتو دوستای خوبی هستیم
البته اگر آدمهای مثل سردبیر اجازه بیدن .
اصلا ولش کن اصلا هم فکرشو نکن
شاید ناراحتی من چیز دیگه ایه.
سلام حالا چرا اومدین این جا با هم درد دل میکنید پاشین برین حضوری با هم صحبت کنید هم عید دیدنی کردین هم درد دل چطوره؟ در ضمن ما که نمی دونیم موضوع چیه بیشتر مارو هم کنجکاو وگیج می کنین.
چی شده؟ کی کیو کشته؟!!!!
سلام
عیدت مبارک
اینقدر دلگیر نباش
درست می شه
.
.
.
یا حق
از میسم(س از نوع ۳نقطش موجود نداشتم) کوچولوتون چه خبر؟
این میثم،همچین هم کوچولو نیست هان! بیست و دو سه سالشه....
سلام
عکاس باشی
غصه نخور
خودت که گفتی براش مسولیت داشت
مطمینم سرچر جون
اون شب
از تو ناراحت تر بود
حالا کار نداریم میسم چند سالشه بگو عاشق کدومتون شده؟
چند روز پیش بود که سرچر
از وبلاگ وزینتون
تعریفاتی
رو از خود مبذول داشت
اون هایی که گفت رو خوندم
خیلی باحال بود
مخصوصا رویت خواهر ادیسون در تهران
سال خوب رو داشته باشید
ای چهار ناقلا
سلام... شما ها هم تو اداره اید؟؟؟ اگه اینجوریه که خیلی باحاله... چقدر خوب
سال شکوفایی .... نو آوری ... کدورت ها را به گوشه ای پرتاب کنیم ... بیاید با هم دوست باشیم...
البته نا گفته نماند که من یه بار خودم یه همچین مشکلاتی که طرف فکر می کنه مسئولییت داره رو با یکی از دوستانم داشتم...فکر کن نمره درس ات نیمده باشه فکر کنی حذفی ... بعد شماره ی یه استادی رو بخوای که کارت گیرشه ...بعد دوستت بیاد بگه : نه ... من خودم باید با اون استاد حرف بزنم و... نمی تونم شمارشو به کسی بدم و ...مسئولیت دارم و ...و از این حرفا ... کارت هم اصلا پیش نره ...(دوستم مثلا مسئول دفتره یکی از استادهای دیگه بود که شماره ی استاد مربوطه را از آن طریق بدست آورده بود!)
خلاصه این بود انشای ما...نمی دونم ماجرای تو تا چه حد شبیه این داستان بود!