امروز خیلی قشنگه برف خیلی قشنگی داره می آد صبح داشتم با سرچر که می اومدم ان شرلی sms زد که نمی یاد چون برف داره می آد .
خلاصه امروز آن شرلی نیومده خواهر ادیسون هم نیومده سرچر اومده من هم اومدم ولی زود باید برم چون امتحان دارم
میثم صبح اومد توی اتاق ما و گفت از دست شما ها من آرتوروز گرفتم .
خلاصه
خلاصه
خلاصه
سلام بهتون تبریک میگم آخه خیییییلی زرنگ شدید (آفرین همین طوری ادامه بدید)
ممنون به وبلاگم سر زدید خیلی خوشحال شدم .
سلام
ایشاالله که بنده رو فراموش نکرده باشید (با این همه وفاداری که به ارادتمنداتون دارید)
خیلی بی معرفتین
هر هشت تایی تون
تو و آن شرلی که دیگه بدتر (آخه با شما آشناتر بودم )
چندتا آپ کردین که من بیخبرم
ببخشیدا میمیرید یه خبر بدید
در ادامه فرمایشات دوست عزیزم جسارتا لازم دیدم درباره بیماری آرتروز میثم یک توضیحات مختصری از خودم ول کنم....اما از آن جا که هر نکته جا و مکانی دارد،و به قول امروزی ها:هر نقطه،مختصاتی دارد؛تفصیل این مهم را به مقالی دیگر واگذار می کنم......
پستی نوین...
شاید!
آه!
به روز تشریف داریم
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من...
سلام دلم خیلی گرفته.
تازه داشتیم ۷ ترانه رو بر می گردوندیم که....
گروه ۱سبد ترانه رو هم عوض کردن!!!
می بینید تو رو خدا ؟!
خیلی بی انصافیه نه؟؟؟