این رسالت اطلاع رسانی انگار یه جورایی توی خون ما خبرنگارهاست!
چه می شود کرد؟!!
از خدا که پنهون نیست،از شما چه پنهون؛ما اینجا یه تیمور داریم که .......
اصلا بذارید از اولش بگم:این تیمور، هفته ای یک روز میاد اینجا و یه حالی به کامپیوترها میده.اون اول ها که می اومد کراواتی و کت شلواری و بساطی داشت واسه خودش.اما از آنجا که دفتر ما یه جورایی مصداق عینی حوزه علمیه- ۲ کیلوتر هست،الانا،اون بی نوا هم دیگه زیاد به خودش نمی رسه.درسته که نه همین لباس زیباست،نشان آدمیت ولی بهتره خودمونو گول نزنیم و قبول کنیم که همین لباس زیبا می تونه نشان دهنده یه چیزای دیگه ای باشه که چون خانواده و بچه زیر ۱۶ سال وبلاگ ما رو می خونند،درست نیست که بحث را بیش از این باز کنیم و فرهنگ اشرافیت و مایه داریت رو ترویج بدهیم!
حالا؛غرض این بود که بگم هفته پیش تیمور اومده بود دفتر.من نبودم.به سرچر اینا سپرده بودم که بهش بگن یاهو مسنجر منو درست کنه.همش می پرید آخه ورپریده!تیمور هم ویندوز عوض کرده بود و کلی کارهای محیر العقول دیگه، دست آخر هم یادش اومده بود که مشکل یاهو مسنجر بوده و اون هم سی دی برنامه مربوطه را نیاورده.در اینجا بود که کاری کارستون از خودش ول کرد.یاهو مسنجر رو دانلود کرد و منو به شک انداخت که مگه خودم چلمن بودم و نمی تونستم این کارو کنم؟!!بعد از اینکه از چند نفر در این رابطه پرس و جو کردم و خیالم راحت شد،سعی کردم کارستون ِ تیمور رو فراموش کنم و برنامه را امتحان نمایم.اما همینکه نوک فلش موسم رو روی دماغ آیکون یاهومسنجر فشار دادم،صفحه تیمور اومد بالا.با تمام لیست friend هاش! که یکی پس از دیگری،موجب به خطر افتادن اسلام می شدند!
حالا یک عدد آن شرلی مانده بود و یک سر سوزن عذاب وجدان.......نه،کمی بیشتر از یک سر سوزن....مثلا اندازه یک مورچه.البت که همین مقدار هم افاقه کرد و موجب شد تا من طی یک عملیات بشردوستانه،فایل یاهو مسنجر توی pc را امحاء کنم و شعری بسرایم با این مضمون:
تیمور که مور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه مور،تیمور گرفت؟
واضح و مبرهن است که نوشته ی:آن شرلی
سلام مرسی
سلام
تبریک تبریک تبریک
قالب جدید مبارک
بابا قالب پیشنهادی بلاگ اسکای که دیگه تبریک نداره!هر وقت رفتیم خودمون یه قالب خوشگل طراحی کردیم اونوقت بیا تبریک از خودت ول کن!
یعنی میخوای بگی همه رو پرشون دادی ؟
راستی به شدت به روزم
هر چهار تایی تون بیان ولی تک تک نظر بدین بدون اینکه با هم حرفی بزنین بعد از مشورت را هم خود دانید
دور از جون،مگه مرض داریم؟!!
در ضمن،ما ۱ روحیم در ۴ کالبد........
راستی اون روز که اومده بودم میخواستم تک تک بیاین واسه پست خدا نظر بدین
ممنونم که شمام منت سر بنده گذاشتین و اومدین!!
البته حالام دیر نشده چون این مساله برای من کهنه نمیشه
در ضمن بیا جواب کامنتت رو هم بخوون