ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

ما چهار نفر

یادداشتهای محل کار ما...

نیمه پر لیوان

همیشه که نمی شه از بدی نوشت اینجا با همه سختی هایی که داره خوبی هاش انقدر زیاد هستند که بتونه پا بندت بکنه. وقتی به کارمندهای اینجا فکر می کنم همیشه همشون در حال نالیدن هستند از حقوق بگیر تا ... اما تا اسم نیروی جدید میاد تمام فک و فامیلو اهل عیالشون رو جمع می کنن میارن اینجا به عنوان نیروی جدیدی معرفی می کنن طوری که صبح ها همه خانوادگی میان سر کار ولی خودمونیم خیلی جالبه همه با هم از خواب پا می شن از خونه میان بیرون یه مسیر رو می رن توی یه جا کار می کن بعد از ظهر هم با هم می تونن برن خونه تا توی راه تنها نباشن از همه مهتر اینکه کسی نمی تونه سر اون یکی رو کلاه بذاره بگه من خسته ام و از کارهای خونه فرار کنه...

ببخشید داشتم از اصل موضوع خارج می شدم هدف من از نوشتن این پست نوشتن خوبی های اینجا بود اما نه این خوبی ها. از اول ماه رمضان توی محل کار ما یه اتفاق خیلی شیرین افتاده ما هر روز اینجا نماز جماعت داریم موقع اذان که می شه کل پنج طبقه میرن توی حسینیه دفتر و نماز می خونن بعدش هم قران داشت مهم ترین قسمتش یادم می رفت چند روز پیش هم افطار مهمان دفتر بودیم. خیلی خوب بود جای همتون خالی خواهر ادیسون طبق علاقه فراوانی که به حرفه مقدس عکاسی داره دوربین دیجیتال کوچکی را با خودش به افطاری آورده بود و کلی عکس های به یاد ماندنی انداختیم. تمام لطف این برنامه ها موقعی هستش که صمیمیت از بین رفته بین بچه های دفتر از زمان نقل مکان به این ساختمان دوباره داره بر می گرده هر چند که جای آن شرلی خالی بود.

سرچر

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آن شرلی سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ق.ظ

و نقطه و ویرگول و نقطه ویرگول،اختراع شد........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد