معتاد،فقط اون کِرکی بدبخت نیست که تلویزیون همیشه سر شام نشون میده کرم داره از تنش بیرون میاد..... معتاد، فقط قهرمان سریالهای آبدوغ خیاری نیست که اکس میزنه و بعد هم به سزای اعمالش میرسه... معتاد، فقط اونی نیست که خانواده اش طردش کردند و شبها کنار پیاده رو روی یه تیکه مقوا می خوابه... نه! من هم یکجور معتادم.آهای...ایها الناس...من معتادم.از ورژن جل الخالق معتاد های قرن بیست و یکمی.معتاد به کامپیوتر و اینترنت. و حالا که زغال سنگ کامپیوترم تموم شده و دیگه داره جون می کنه تا صفحه اش بالا بیاد،تموم استخونهام درد می کنه.وقتی فتوشاپم نمی تونه باز شه،آب ریزش بینی ام زیاد می شه.وقتی بعد از هزارتا نذر و نیاز و کلی سلام و صلوات،اینترنتم وصل می شه و صفحه بلاگ اسکای،عینهو یک جوان ناکام جلوی چشمم پرپر می شه و چپر چلاق باز میشه،اونوقته که فقط با مقدار اندکی عشوه یک عدد رفیق ناباب،می تونم به یکی از معتادهای فوق الذکر تبدیل بشم......و منتظر بمونم تا دوربین یک شبکه تلویزیونی توی خیابون خفتم کنه و بپرسه ازم:عزیزم چرا معتاد شدی؟ و من با افتخار سرمو بالا بگیرم و بگم: امکانات نبود! آخه این چه وضعیه؟ از اون طرف داریم می نازیم که آره ما هم بلدیم اتم بترکونیم...اون وقت از این طرف،این وضع اینترنتمونه.تا کی باید برای لود شدن،بالا آمدن و باز شدن یک صفحه مجازی ام الیجیب بخوانم؟ تازه باید بریم خدا را هم شکر کنیم که مباد از بد،بتر شود! فقط حیف که تمام رفقایم بابند و رفیق ناباب ندارم،وگرنه یک لحظه هم معطل نمی کردم و هر چه زودتر می رفتم دنبال اعتیاد خانمان سوز،از انواع مذکور. ********************** نکته فلسفی - مذهبی- آرماگدونی:اگر ملت همیشه در صحنه،در روز به اندازه نصف مدت زمانی که انتظار باز شدن صفحات اینترنتی را میکشند،انتظار فرج امام زمان را بکشند،همه مشکلاتمان حل خواهد شد!
نوشته ی:آن شرلی